سفارش تبلیغ
صبا ویژن

میترسم

دوست می دارمـش  امـّـا

می تـرسم بـگویــم و بگـویـد  مرسـی

یــا بگویـد بـه این دلـیـل و آن دلـیـل دوسـتـم نـدارد

یــا چـه می دانـم

مثـل خیـلیـهـا بگـویـد لیـاقـتـم بـیـشـتـر از این حرفـهاسـت

می تـرسـم از اینــکـه هـرچـیـزی بـگویـد جُـز

مــَــن هـم دوسـتت دارم

 



[ پنج شنبه 92/7/25 ] [ 8:59 عصر ] [ شب های دلتنگی تو ]

خیلی دوست دارم

خـــیلـــی ســــــــخــتـــــه

عاشـــــــق کســی باشی که روحشـــــم خـبر نـداشـته باشــــه

اما خیلی شـــیـریـنـه کـــــــه یـــواشــــکی عـــــاشــــــقانــه

نگاهــش کنــــــــــی و توی دلـــــــــت بــگـــــی

خـیلــــــــــی دوســـــــتـــت دارم




[ پنج شنبه 92/7/25 ] [ 8:55 عصر ] [ شب های دلتنگی تو ]

چه دردی است

 چه دردی است در میان جمع بودن

ولی درگوشه ای تنها نشستن

برای دیگران چون کوه بودن

ولی در چشم خود آرام شکستن





[ شنبه 92/7/20 ] [ 1:55 عصر ] [ شب های دلتنگی تو ]

دستهایم................

دستهایم خالی اند خالی تر از روزهای با هم بودنمان
چشمهایم خیسند بیشتر از برکه آبی که در آن نگاه مهتابت نقش بسته بود
پاهایم سستند
دلم خسته است
نفسی نیست
قلب از تپیدنش خسته است
تا کی بی تو بتپد؟
بیا شبنم بهارینم
اختتامیه عمر من است
مجری اش تو باش
تولدم از تو نبود و به خاطر تو
بگذار مرگم برای تو باشد و به خاطر تو
بادبادکها را رها کن
بگذار رقیبان هلهله



[ چهارشنبه 92/7/17 ] [ 3:9 عصر ] [ شب های دلتنگی تو ]

نمیبخشمت

فک نکن دلِ منـ ـ ـو شکوندی هنر کردی!

منم بنده ی خُدام!

هنوز خـ ـدارو دارم فک کردی میتونـ ـ ـی راحت منو خرد کنی؟

خدا اسم روح خودش رو گذاشت "دل" و قرار داد تو سـ ـ ـینه ی بندش

این دلی ک شکوندیـ ـ ـ ی تیکه از دل خدا بود!

با درآوردن اشکای مـ ـ ـن روی خدارو انداختی زمیـ ـ ـن

نمیـ ـ ـبخشمت!

چون بهت اجازه دادم امانت خدارو توی سینم هزار تیکه کنی!

و خدا تورو نمیبخشه

چون دلم رو شکوندی...

چون دلش رو شکوندی...

منتظر باش یه روز بدجوری دلت میشکنه

طرفت خودِ خدا نیست

بنـ ـ ــده ی خُداس...



[ چهارشنبه 92/7/17 ] [ 3:6 عصر ] [ شب های دلتنگی تو ]

بزرگترین اشتباه

از یک عاشق شکست خورده پرسیدم:

بزرگ ترین اشتباه؟ گفت عاشق شدن

 گفتم بزرگ ترین شکست؟ گفت شکست عشق

گفتم بزرگترین درد؟ گفت از چشم معشوق افتادن

 گفتم بزرگترین غصه؟ گفت یک روز چشم های معشوق رو ندیدن

 گفتم بزرگترین ماتم؟ گفت در عزای معشوق نشستن

گفتم قشنگ ترین عشق؟ گفت شیرین و فرهاد

 گفتم زیبا ترین لحظه؟  گفت در کنار معشوق بودن

 گفتم بزرگترین رویا؟ گفت به معشوق رسیدن

پرسیدم بزرگترین ارزوت؟ اشک تو چشماش حلقه زدو با نگاهی سرد گفت: ( مرگ)




[ چهارشنبه 92/7/17 ] [ 2:57 عصر ] [ شب های دلتنگی تو ]

عشق یه طرفه

 

دیار عاشقی هم شهر هرت داره !

    خیلی راحت دل می دزدن ، دل می برن ، دل می شکنن

 آنکه می رود فقط می رود ولی آنکه می ماند درد می کشد ، غصه می خورد ، بغض می کند ، اشک

می ریزد و تمام اینها روحش را به آتش می کشد و در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت

آرام آرام خاکستر می شود …
  

  آری ، این است خاصیت عشق یک طرفه …

 

***

دلم میگیرد وقتی میبینم:

من هستم...

اون هم هست...

اما... قسمت نیست......

 



[ چهارشنبه 92/7/17 ] [ 2:16 عصر ] [ شب های دلتنگی تو ]