ترول خنده دار
دستهایم خالی اند خالی تر از روزهای با هم بودنمان
چشمهایم خیسند بیشتر از برکه آبی که در آن نگاه مهتابت نقش بسته بود
پاهایم سستند
دلم خسته است
نفسی نیست
قلب از تپیدنش خسته است
تا کی بی تو بتپد؟
بیا شبنم بهارینم
اختتامیه عمر من است
مجری اش تو باش
تولدم از تو نبود و به خاطر تو
بگذار مرگم برای تو باشد و به خاطر تو
بادبادکها را رها کن
بگذار رقیبان هلهله
فک نکن دلِ منـ ـ ـو شکوندی هنر کردی!
منم بنده ی خُدام!
هنوز خـ ـدارو دارم فک کردی میتونـ ـ ـی راحت منو خرد کنی؟
خدا اسم روح خودش رو گذاشت "دل" و قرار داد تو سـ ـ ـینه ی بندش
این دلی ک شکوندیـ ـ ـ ی تیکه از دل خدا بود!
با درآوردن اشکای مـ ـ ـن روی خدارو انداختی زمیـ ـ ـن
نمیـ ـ ـبخشمت!
چون بهت اجازه دادم امانت خدارو توی سینم هزار تیکه کنی!
و خدا تورو نمیبخشه
چون دلم رو شکوندی...
چون دلش رو شکوندی...
منتظر باش یه روز بدجوری دلت میشکنه
طرفت خودِ خدا نیست
بنـ ـ ــده ی خُداس...
خیانت واژه ی تلخی ست ، حقیقتی زهرآگین…
فرود دشنه، پی در پی ، بر پیکره ی دوستت دارمها…
هرگز تبرئه ای نیست…
آنکه را که چنین به کشتن قلب آهنگین عشق برخاست و دلی را که پژمرد …
از یک عاشق شکست خورده پرسیدم:
بزرگ ترین اشتباه؟ گفت عاشق شدن
گفتم بزرگ ترین شکست؟ گفت شکست عشق
گفتم بزرگترین درد؟ گفت از چشم معشوق افتادن
گفتم بزرگترین غصه؟ گفت یک روز چشم های معشوق رو ندیدن
گفتم بزرگترین ماتم؟ گفت در عزای معشوق نشستن
گفتم قشنگ ترین عشق؟ گفت شیرین و فرهاد
گفتم زیبا ترین لحظه؟ گفت در کنار معشوق بودن
گفتم بزرگترین رویا؟ گفت به معشوق رسیدن
پرسیدم بزرگترین ارزوت؟ اشک تو چشماش حلقه زدو با نگاهی سرد گفت: ( مرگ)
تو به افتادن من در خیابان خندیدی
ومن همه ی حواسم به چشمان مردم شهربود
که
عاشق خنده ات نشوند!!
خدا آدمایی رو که خیلی دوست داره زیاد امتحان میکنه
اینطور که من حساب کردم
حس میکنم خدا دیونه ی منه .....
خدایا فقط تو را می خواهم.....باور کرده ام که فقط تویی سنگ صبور حرف هایم
می ترسم از اینکه بگم دوسش دارم...اون نمی دونه که با دل من چه کرده...نمی دونه که دلی رو اسیر خودش کرده
هنوز در باورم نیست که دل به اون دادم و اون شده همه هستی ام
او شد اولین عشقم در زندگی
بارالها گویی تو تمام زیبایی های عالم را در چهره و کلام او نهاده بودی
واین گونه مرا اسیر او کردی و دل کندن از او شد برایم محال و داشتنش بزرگترین ارزویم در زندگی
حالا که عاشقش شدم تو بگو چه کنم که تنهایم نگذارد....خدایا امشب به تو می گویم چون تو تنها مونس تنهایی هایم هستی..
چگونه بگویم بدون او می میرم....او رفته و در باورم نیست نبودنش...
اعتراف می کنم نفسم به بودن او وابسته است
بعد رفتن او دگر این نفس را هم نمی خواهم....حال تو بگو چه کنم ؟
بار خدایا دوست دارم مرا بفهمد حتی برای یه لحظه
همه چی تموم شد!!!!!!!!!!!!
خوشبختیت آرزومه عشقم
آهــــای غـــریبـــه ...!
کنـــارش میشینـــی و فقــط بــا چنـــد ایـــه قــرآن محـــرمــش مــی شـــوی...!!!!
و مــن آشنــا بــا یکـــ دنیـــا عشــق و حســرتـــ بـــه او نــامحــرمــم....!!!!
دیار عاشقی هم شهر هرت داره !
خیلی راحت دل می دزدن ، دل می برن ، دل می شکنن
آنکه می رود فقط می رود ولی آنکه می ماند درد می کشد ، غصه می خورد ، بغض می کند ، اشک
می ریزد و تمام اینها روحش را به آتش می کشد و در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت
آرام آرام خاکستر می شود …
آری ، این است خاصیت عشق یک طرفه …
***
دلم میگیرد وقتی میبینم:
من هستم...
اون هم هست...
اما... قسمت نیست......