سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آتش گرفت


وقتی از فکر غزل‌هایم سرت آتش گرفت

باورم کردی ولیکن باورت آتش گرفت

درد من را با قفس گفتی، صدایت دود شد

مرغ عشقت سوخت، بال کفترت آتش گرفت

گفته بودی من لبالب آتشم پروانه جان!

پس چرا پروا نکردی تا پرت آتش گرفت

گفته بودی شعرهایت سرد و بی روحند مرد!

شعرهایم را نوشتی دفترت آتش گرفت

دستهایم را گرفتی رفتنت نزدیک بود

دستهایت داغ شد انگشترت آتش گرفت

من لبالب آتشم اما نمی‌دانی چقدر

سینه‌ام با نامه های آخرت آتش گرفت



[ شنبه 92/7/13 ] [ 9:50 صبح ] [ شب های دلتنگی تو ]